نیمروز: سیستان/ سَگْزَستان/ سَکَستان/ سِجِستان/ سَگَستان (پهلوی)/ دْرَنگیا/ دْرَنگستان/ زَرَنگ/ زَرَنج/ زْرَکَه و زْرَنْکَه (فارسی باستان)/ صیرَئینکَش (عیلامی)/ زَرَنْگَه (بابلی)/ زاول/ زابل/ زاولستان/ زابلستان. نواحی پیرامون دریاچه هامون و رود هیرمند سفلی. از سرزمینهای مهم ایران در شاهنامه فردوسی و روایتهای حماسی ایران. ممکن است که نامهای یادشده بالا در اصل به سرزمینهای همسایهای اطلاق میشده که بعدها با یکدیگر تطبیق یافتهاند.
نیمروز با نجوم و بویژه با گاهشماری ایرانی پیوندی عمیق و دیرینه دارد. نامهای گوناگون این سرزمین از کارکردهای نجومی آن برخاسته است. نامواژه «زاول/ زابل» با رسیدن خورشید به سمتالرأس و اندازهگیری آن به عنوان مبدأ شبانروز در پیوند بوده و بعدها واژه «مِزوَله» به معنای «شاخص خورشیدی» از همان ریشه برگرفته شده است. نامواژه «زَرَنگ» (در فارسی باستان هخامنشی «زَرَکَـه/ زَرَنْکَه») ظاهراً با «درنگ» و «زمان» مرتبط است و از همه مهمتر نامواژه «نیمروز» از این باور و آگاهی کهن سرچشمه میگیرد که خط «نیمروزان» یا نصفالنهار مبدأ از این ناحیه عبور میکند.
در توضیح بیشتر این پدیده باید گفت که مردمان باستان همواره برای اندازهگیریهای تقویمی و جغرافیایی، همانند امروزه به یک نصفالنهار مبدأ نیاز داشتهاند که معمولاً آنرا با میانگاه جهان، یعنی میانه همه سرزمینهای مسکونی شناخته شده، تطبیق میدادهاند. این تطبیق گاهی با ناحیه «اوجین» در هند (پاکستان امروزی) و گاه با شهر بابل در بینالنهرین برابری میکرده است. اما یکی دیگر از نقاطی که مردمان باستان به عنوان میانگاه جهان، انتخاب کردهاند؛ سرزمین سیستان یا نیمروز بوده است. آگاهیهای امروزی نیز ثابت کرده است که براستی نیمروز در میانگاه نیمکره شرقی واقع شده است و فاصله آن تا جزایر «کوریل» در اقیانوس آرام (آخرین ناحیه مسکونی شرقی) به اندازه ۹۰ درجه و فاصله آن از غرب تا جزایر «آزور» در اقیانوس اطلس (آخرین ناحیه مسکونی غربی) نیز به اندازه ۹۰ درجه است. به عبارت دیگر هنگامی که خورشید در سیستان به میانگاه آسمان میرسد؛ در شرق جهان، خورشید در حال غروب و در غرب جهان در حال طلوع است. به دیگر سخن هنگامی که سراسر جهان در روشنایی روز بسر میبرد؛ در سیستان هنگام ظهر یا «نیمروز» است. از واژه «نیمروز/ نیمروزان» بعدها عبارت «نصفالنهار» ساخته شد که عیناً ترجمان همان واژه است.
منابع کهنی که نیمروز را به عنوان میانگاه جهان یاد کردهاند، متعدد هستند که در اینجا به دو نمونه آن اکتفا میشود. نخست کتاب تاریخ سیستان از سده پنجم هجری که در آن آمده است: «اما حکمای عالم جهان را بخشش کردند بر برآمدن و فرو شدن خورشید به نیمروز. و حد آن چنان باشد که از سوی مشرق، از آنجا که خورشید به کوتاهترین روزی برآید و از سوی مغرب، از آنجا که به بلندترین روزی فرو شود و این علم به حساب معلوم گردد» (تاریخ سیستان، تصحیح محمدتقی بهار، ص ۶۶؛ تاریخ سیستان، ویرایش جعفر مدرس صادقی، ص ۱۰).
منبع بعدی که در واقع کهنترین مأخذ ثبت میانگاه جهان بشمار میآید عبارت است از بند ۱۰۴ مهریشت اوستا که در آن چنین سروده شده است: «او که دستان بسیار بلندش پیمانشکن را گرفتار میسازد، او را بر میافکند، اگر چه در خاور هندوستان باشد، اگر چه در باختر باشد، اگر چه در میانه این زمین، در ریزشگاه رود اَرَنگ باشد» (مرادی غیاثآبادی، اوستای کهن، ص ۵۰). منظور از رود ارنگ، رود سیحون یا سیردریا است که ریزشگاه یا مصب آن در دریای خوارزم (آرال) بر خط نیمروزان واقع شده است (حدود ۶۱ درجه امروزی).
سرزمین نیمروز علاوه بر این ویژگی جالب دیگری هم دارد و آن وجود دریاچه هامون و کوه خواجه در میانه آن دریاچه است. ← کوه خواجه.